نازنین جونم من چه جوری باید از نوشته های قبلیم کپی بگیرم ؟ [ناراحت]
بی سرزمین...
چهارشنبه 24 مردادماه سال 1386 ساعت 04:51 ق.ظ
مدادرنگی هامو شکوندن ،آخه می دونستن که می تونم اون قدر قد بکشم که آسمون شبو باهاش رنگ کنم ، فقط مداد سیاهش سالم موند و روز بهم یاد داد که هر شب باهاش آسمون شبو پر رنگ کنم ...
منتظرت بودم بلاخره امدی خوش آمدی البته حالا و هوا اینجا خیلی سنگینه شاید برای من عادت میکنم حتماْ در آخر شب هیچ وقت خط خطی نکن شب هیشه خط خودشو داره جشن تولد شما هم دعوت شدی خوشحالم میکنی بیای
آبرنگ داشتیم... مداد سیاه داشتیم... پاستیل داشتیم... گواش هم که سامعلیکم... فقط شما مونده بودی و احتمالن رنگ روغن. خوشحالیم که میجوریمتون.
آه لعنتی !
راس میگی.باورم نمیشه اینقدر.........
البته من اصلا آرشیوم مهم نیس.
عزیزم
ممنون از اطلاعاتی که دادی
حالا تو کدوم سرویس ها رو امتحان کردی؟...به نظرت کدوما بهتره؟!
من که گیجم!
سلام عزیز دلم . خوبی . آره منم میخواام عوض کنم وبمو آخه این پرشین خیلی دیوونه کننده شده . ولی نمیدونم کجا برم . به نظرت این بلاگ اسکای خوبه ؟؟؟
راستی نازنینم این نوشتتون با چه برنامه ای نوشتی خیلی قشنگ شده . میشه اسم برنامه شو بهم بگی ؟
اینجا شکلک نداره پس یه عالمه بوووووووووووووووووووووووووس
نازنین جونم من چه جوری باید از نوشته های قبلیم کپی بگیرم ؟ [ناراحت]
مدادرنگی هامو شکوندن ،آخه می دونستن که می تونم اون قدر قد بکشم که آسمون شبو باهاش رنگ کنم ، فقط مداد سیاهش سالم موند و روز بهم یاد داد که هر شب باهاش آسمون شبو پر رنگ کنم ...
منتظرت بودم بلاخره امدی
خوش آمدی
البته حالا و هوا اینجا خیلی سنگینه شاید برای من
عادت میکنم حتماْ
در آخر شب هیچ وقت خط خطی نکن شب هیشه خط خودشو داره
جشن تولد شما هم دعوت شدی خوشحالم میکنی بیای
راستی لوگو چراغ قرمز رو می خوام وردارم به جاش اینو بذارم
لینکتم حتماْ میزارم شما که قابل نمی دونی خدا نگهدارت.
شما که بهتر از هر کس دیگه ای میدونی که از این کارها از من بر نمیاد، اگه بر میومد که هی مزاحم نقاش نمی شدم! [گل]
فرقی نمیکند که کجا باشی
مهم این است که برای من باشی...
مهم نیست بگذار با خودش ببرد گذشته را
شاید این لطف روزگار است که نویدش برای ما رسیده بود...